https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
دلی که اسیر توست اسیرهر کس وناکس نشود
مرا به مهر خویش دعوت کن که این بس نشود
میان این علف های هرزدست وپایم گره خورده
گل لاله هیچ وقت همدم ویاور خاروخس نشود
سروده جها ن میهن'علمدار
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
گرفت دلم زجور وجفای زمانه
زغصه وغم آتش زدل زندزبانه
چنان سرو خمیده خمیدم به باغ
شکست شاخ و برگم به هر بهانه
سروده جهان میهن 'علمدار
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
چشمم به در دوخته ،نیامدی
دلم زهجرتو سوخته ،نیامدی
رسیدجمعه و لحظه دیداربیا
ای درمان قلب های بیمار بیا
ای مسافر خسته دوران بیا
یوسف گمگشته کنعان بیا
بیا که بی تو صفا ندارد دلم
کسی به غیر شما ندارد دلم
بیا تا کربلایی شویم همه
دست منو دامان توپسرفاطمه(س)
سروده جهان میهن 'علمدار
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
درون سینه غم بسیار دارم
دوباره من هوای یار دارم
مرا امید نیست برزندگانی
تنی رنجور،سری بیماردارم
مرو ای روزگار اینگونه امشب
تحمل کن که با تو کار دارم
به شوق وصل اوامیدوارم
امید بر لحظه دیدار دارم
سروده جهان میهن 'علمدار'
شب سه شنبه ساعت ۱ بامداد
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
هوای دیدنت در به درم کرد
چنان مرغ بی بال وپرم کرد
ربود جان از درون سینه من
سپرد برآتش وخاکسترم کرد
سروده جهان میهن
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
گلم پژمرده ام، من تشنه آب حیاتم
اسیر غصه ام ،کی می دهی ازغم نجاتم
نمانده دردلم جایی برای شادباشی عشق
شدم دیوانه ، این دیوانگی باشد صفاتم
سروده جهان میهن 'علمدار'
دلا دیوانگی درکوی دلبر کن
مرا بیش ازپیش عاشقتر کن
هوای دیدنش سرمستم میکند
نصیبم چهره آن خوش منظرکن
مرادرخانه ات میهمان کن امشب
بیاو این فاصله هارا کمتر کن
خوشم گرجان دهم درراه تو
چنان لاله مراامشب پرپر کن
زخود بی خود شدم با تو ببین
مستم و رسوای این شهر کن
سروده جهان میهن
https://telegram.me/joinchat/B6HDDD5AjGOBOVu2ZRX3nQ
نظرات شما عزیزان: